تجربه ی “خانه حیات دار” برای ما تجربه ی باز تعریف روح معماری ایرانی با ظاهری امروزی بود. ارزش نهادن به روح میتواند هر قالبی بپذیرد یا به عبارتی فارغ از قالب است.کشفِ چیزیست که وجود دارد، نه خلق چیزی که نیست. سفریست از خود، به خود بدون نیاز به یک قدم حرکت در هیچ جهتی. فقط بودن ، کشف کردن و لذت بردم، در اینجا و اکنون.
در تفکر بسیاری از مردم ایران توسعه و ارزش در قبال دوری هرچه بیشتر از سنت ها و اصول تلقی می شود. خانه هایی با کاراکتر جدید و ناآشنا، بیشتر مورد پسند بازار مسکن قرار میگیرد. بازاری که زاده ی تفکرات سرمایه داری، مصرف گرایی و سوداگران ساختمانی است. هر روز شاهد “کوبیدن” ارزش ها و “ساختن” بی هویتی هستیم. در حالی که دور شدن از اصل، همواره باعث دردی میشود که روان آدمی را به بازگشت دعوت میکند.
“هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش”
مولانا
“خانه ی حیات دار” در حالی به ما ارجاع داده شد که ساختمانی دو طبقه متروک، با مشکلات تاسیساتی و سازه ای جدی بود.
نیت کارفرما، دوست داشتنی بود. او با سرمایه محدودی که داشت ترجیح داده بود خانه ای با حال و هوای خانه پدری خودش پیدا کند تا فرزندانش در آپارتمان های بی روح بزرگ نشوند ، کودکی کردن را بیاموزند و بودن را حس کنند.
از بدو ورود به سایت پروژه میتوانستیم حس خانه را درک کنیم. طراحی چنین فضایی کار سختی نبود، همه چیز آنجا بود ما فقط باید کمی صیقلش میدادیم تا روحش نمایان شود.
قرار هایی گذاشتیم،
قرار اول طراحی ما این بود،”چیزی به آنجا اضافه و کم نمیشود”. طرح آجر ها با چینش موجود در خانه برای طراحی نما استفاده شد.طاقچه ها برای کاربردهای جدید باز تعریف شدند و آهن های خام ، سیمان،چوب،کاشی و گچ ابزار ما برای طراحی بودند که جایی برای سلیقه شخصی طراح باقی نمیگذاشت
حفظ سادگی این خانه قرار دیگرمان بود، هیچ چیز برای زیبایی، بیدلیل اضافه نمی شد, چرا که عریانی باعث ظهور فضا از پس ماده ها میشد.
قرار آخرمان این بود که اگر چه این خانه حیاط کوچکی برای بازی کودکان دارد ولی خانه ای حیات دار طراحی کنیم. فضا های غیرمکلف را افزایش دهیم تا کاربر خودش طرح را کامل کند و خلاقیت و انعطاف حاکم باشد. حس کشف و بازیگوشی را در طراحی مقاطع اضافه کردیم وویدها علاوه بر ایجاد سیالیت بیشتر در فضا و ارتباط بهتر دو طبقه، اطلاعات کاملی از اتفاقات جاری در طبقات نمی دهند. همچنین آینه ها به دید های مبهم در این پروژه می افزایند.
چالش ها:
کارفرما نگران نزدیکی بیش از حد خانه های مجاور و حریم خصوصی خود بود. همچنین به دلیل نا امنی منطقه نیاز به حفاظ هایی داشت که امنیت خانه و خانواده حفظ شود.از پس نگرانی کارفرما مشخص بود که فضایی امن و بدور از همهمه های شهر میخواهد.
جداره ی پروژه ما بر گرفته از این ذهنیت کارفرما به یک فیلتر تبدیل شد که ارتباط با ناموزونی های بیرون خانه را به حداقل میرساند و در صورت تمایل بخشی از این فیلتر باز یا بسته میشد. از چیدمان آجر موجود در آن خانه، به عنوان راهکاری برای ورود نور بدون نگرانی از محرمیت خانه های مجاور استفاده شد. همچنین حفاظ های پنجره ها به المانی در طراحی نما تبدیل شد که باعث تغییر و پویایی نما میشد. بام پروژه تنها جداره ای بود که بدون نگرانی میتوانست نور را به قلب پروژه بپاشد و همچنین آسمان بخشی از سقف خانه مان شود.