نوشته شده توسط ادواردو سوزا
پائولو مندس دا روشا اغلب می گوید که عملکرد معماری چیزی بیش از “حمایت از غیرقابل پیش بینی بودن زندگی” نیست. فضاها زندگی روزمره ، جلسات ، چشم انداز ، هنر را تحمل می کنند. چیزی مانند یک قاب ، که اغلب به عنوان عنصر پشتیبانی کننده یک اثر هنری نیز در نظر گرفته می شود ، زیرا برجسته است و عمدتا نگاه بیننده را به سمت شیء اصلی سوق می دهد.
عبارت معمار برزیلی به خوبی با نحوه کار دفتر Lacaton & Vassal ترکیب شده است. جایزه این زوج فرانسوی سوالاتی را درمورد صحت انتخاب های آنها برای لحظه فعلی در جهان ایجاد می کند. این شامل فلسفه کار آنها ، راه حل های طراحی اتخاذ شده و پالت مواد به طور کلی پذیرفته شده است.
پروژه ای که آغاز کار این دو نفره فرانسوی بود ، پروژه Place Léon Aucoc در بوردو در سال ۱۹۹۶ بود ، بخشی از ابتکار عمل این شهر برای “آراستن” فضاهای عمومی خود بود. هنگام بازدید از میدان ، آنها مشاهده کردند که این میدان به خوبی کار می کند ، خواسته های مردم محلی را برآورده می کند و به عنوان مثال جذاب است. تغییر یک طبقه برای طبقه دیگر یا نصب یک نیمکت مدرن تغییری واقعی در زندگی کاربران آن ایجاد نمی کند. پیشنهاد استفاده از منابعی بود که برای پیشرفت های کوچک و نگهداری میدان در طول زمان صرف می شود. ژست طراحی انجام تقریباً هیچ کاری و بازاندیشی در عملکرد معماری نمادین و قدرتمند است. و این در طول مسیر خود باقی است.
گفتن این مهم هرچقدر کلیشه ای باشد ، به نظر می رسد این شرکت به اصطلاح 4 Rs پایداری را تحقق می بخشد. اگرچه آنها مفاهیم عقل سلیم هستند ، اما برخلاف Lacaton & Vassal ، که به نظر می رسد این موارد را به طور طبیعی شامل می شود ، بسیاری از اعمال را دور می کنیم. اول از همه ، نگرش در مورد تجدید نظر در مورد نیاز واقعی برای ایجاد معماری های جدید ، ساخت یا تخریب ، در کار آنها نفوذ می کند. معماران معمولاً در بازسازی ها یا در زمینه های تلفیقی شهری کار می کنند ، پروژه هایی را شروع می کنند که از داخل به خارج فکر می کنند. به عبارت دیگر ، با همدلی برای قرار دادن خود در جایگاه ساکنان آینده فضا ، در نظر نگرفتن پروژه ها به عنوان تبلور راسا ، اما درک ویژگی ها و پتانسیل آنها ، از بین بردن حداقل ها و استفاده بهینه از آن. ایده افزودن و تخریب نکردن برای ساختن چیزی بسیار مشابه چیزی است که در نهایت ، به طور قابل توجهی از تأثیر ساخت و سازهای آن در صنعتی که مقادیر زیادی زباله تولید می کند ، می کاهد. استفاده مجدد از سازه ها برای کاوش پتانسیل آنها و بازیافت مواد در هر زمان ممکن از موارد مهم در کار آنها است.
در ساختمانها یا ساختمانهای جدید ، رویکرد دفتر به همان شکل باقی می ماند. با استفاده از سیستم های سنتی ستون ها و تیرها ، بدون تاب زیاد یا جسارت ساختاری ، معماران از طریق قاب های سازه ای کاملاً مشخص ریتم ها و چشم اندازهایی را در فضاها ایجاد می کنند. بتن – معمولاً پیش ساخته – و فولاد مانند اکثر تاسیسات خام نشان داده می شوند. ساختار فضاها را منطقی و تعدیل می کند. این مشهود است ، اما قهرمان داستان نیست. قاب ها و زندگی ها.
اما تحقق بخشیدن به ساده ها همیشه پیچیده تر از آن است که به نظر می رسد. spaces فضاهای سخاوتمندانه را با کمترین هزینه ممکن ، با احساس اقتصادی که از راحتی و زیبایی چشم پوشی نمی کند ، بسازید. آن لاکاتون در یک سخنرانی در دانشکده طراحی فارغ التحصیل هاروارد اظهار داشت: تعهد همه جانبه به اقتصاد منجر به طیف مختصری از مواد در آثار آنها می شود: علاوه بر فولاد و بتن در معرض ذکر شده ، نماها عموماً از بسته شدن ساختار با صفحات شیشه ای یا ورق های شفاف نجات نمی یابند. اینها شایسته ذکر ویژه هستند. بسیاری از بناهای آن به گلخانه ها اشاره دارد که معماران همیشه در ارائه های خود به آنها مراجعه می کنند. همانطور که خود آنها اشاره می کنند ، اگر گلخانه ها برای گیاهان بسیار مفید باشند ، می توانند برای ما نیز مفید باشند. در واقع ، این یک راه حل جالب برای آب و هوای فرانسه است ، جایی که بیشتر کارهای آنها ساخته شده است. این پانل ها از پلی کربنات ، ورق های سوراخ دار ، شیشه و ETFE ساخته شده اند ، این امکان را فراهم می کنند که فضا با نور طبیعی غرق شود ، از آسایش حرارتی کافی برخوردار باشند ، اما باعث ایجاد حریم خصوصی ، تاری فضای داخلی و بالعکس می شوند. نور طبیعی به عنوان یک بازیگر در پروژه های آنها ، به ویژه پروژه های مسکونی ، ظاهر می شود. این موضوع چنان آشکار است که از اکثر آنها در طول روز عکس گرفته می شود. سختگیری یک فضای کاملاً سخت معماری جای خود را به نقص ها و زیبایی های زندگی روزمره می دهد.
ساختارهای Lacaton & Vassal حتی با فریم های سازه ای مشخص شده ، کاملاً سبک به نظر می رسند. حتی محدودیت ها از دور نامشخص به نظر می رسند. ترکیبی از شفافیت و شفافیت نمای آن از زندگی داخلی رونمایی می کند و به ساختمان هایی با نمای تقریباً قابل تغییر ، مربوط به زمینه ، شکل می دهد. گیلرم ویسنیک در کتاب دنترو دو نووئیرو [1] تحلیل جالبی از شفافیت نمای معاصر ارائه داده است. در حالی که معماری مدرن به دنبال شفافیت ، نمادین و واقعی از طریق پارچه های شیشه ای و سازه های اثبات شده بود ، به گفته وی ، “بناهای فعلی با نماهای نیمه شفاف یا نیمه مات ، که در آنها استخوان سازه محو می شود ، به نظر می رسد با سیستم جستجو برای اطلاعات گفتگو می کنند در اینترنت. سیستمی مبتنی بر الگوهای معرفت شناختی جدید ساخته شده توسط الگوریتم ها ، که در آن همه چیز می تواند در کنار هم و همزمان ، با انباشتگی ، بدون سلسله مراتب مشخص و از طریق پیوندهای انجمنی که ما را به پراکندگی منجر می شود ، زندگی کنند
از آنچه در آنجا است استفاده کنید ، ساده بمانید ، از فضای بیرونی استقبال کرده و از نور ، آزادی و فضل احترام بگذارید. ’دریافت جایزه پریتزکر باعث می شود تا در مورد نقش معماری امروز تأمل کنیم. به گفته آن لاكاتون ، ‘هر معماری سیاسی است. ما به عنوان معمار نباید بین پروژه های افراد ثروتمند و پروژه های فقرا تفاوت قائل شویم. این کار غیر قابل قبول است. ، توجه کمتر از محتوای آن ، نقطه مقابل جالب توجه “ناکارآمدها” است که به طور فزاینده ای نادر و مورد انتقاد قرار می گیرند. از نظر نمادین ، برنامه های شفاف آن ما را به فکر فرو می برد. اگر در این سال آخر سال ۲۰۲۰ جهانیان تحت تأثیر دشمنی قرار گرفتند که توسط چشم نامرئی بود ، این امر همچنین به ما نشان داد که اطمینان ما درباره آینده چندان روشن و آشفته نیست.
یادداشت
[۱] ویسنیک ، گیلهرم. Dentro do nevoeiro: arquitetura، arte e tecnologia contemporânea. سائو پائولو: Ubu Editora ، 2018/352 ص.